۱-نيازهاي فيزيولوژيكاز قبيل: آب، هوا، غذا و... ۲-نياز به ايمني و امنيت ۳-نياز به عشق وتعلق ۴-نياز به عزت نفس و اعتماد به نفس ۵-نياز به خودشكوفايي و تحققاستعدادهاي فردي مازلو معتقد است اين پنج گروه نيازها جزو نيازهاي اساسي بشراست كه ارضاي آن داراي اهميت و تعيين كننده سطح سلامت است و يا برعكس نشان دهندهدرجه بيماري است يعني اگر فرد بتواند به تمامي اين نيازها پاسخ مثبت دهد از سلامتروحي و جسمي برخوردار مي باشد و اگر يكي از اين نيازهاي اساسي ارضا نشود فرد در آنزمينه ناسالم يا بيمار تلقي مي شود. همان طور كه «مازلو» مطرح كرده است، عزتنفس جزو نيازهاي اساسي بشر و از قويترين نيازهاي روحي بشر است و از معيارهاي سلامترواني محسوب مي شود؛ زيرا كسي كه عزت نفس پاييني دارد، به همان نسبت اعتماد به نفسلازم را براي رسيدن به اهداف خود ندارد و همواره نااميد و پريشان خاطر است. اعتماد به نفس ناشي از عزت نفس است. فردي با عزت نفس بالا به خود اعتماد داشتهو برخوردي مناسب نسبت به خود و ديگران دارد و احساس كفايت و بزرگي مي كند و دراجتماع اغلب مورد تاييد است. برعكس، كسي كه از عزت نفس پاييني برخوردار است اغلباحساس مي كند از جانب ديگران طرد شده است، بنابراين منزوي مي شود و از ارتباط باديگران دوري مي كند و يا در نااميدي تلاش مي كند تا به خود و ديگران بقبولاند كهفرد لايقي است. اين گونه افراد معمولا احساس بي لياقتي و ضعف مي كنند و اغلب افسردهو مضطرب هستند. مسلما فردي كه مضطرب و افسرده است نمي تواند فعاليت لازم را انجامدهد و به اهداف موردنظر خود نمي رسد و اين خود موجب سرخوردگي و افسردگي بيشتر او ميشود و در اصل گرفتار يك دام «بي اعتماد به خود» مي شود. زيرا درجه اعتماد به نفس،ارتباط مستقيمي با ميزان عزت نفس دارد.
عزت نفس يعني چه؟
عزت نفس از نظر لغوي يعني درجه تاييد، تصويب وارزشي است كه شخص نسبت به خود احساس مي كند و قضاوتي كه در مورد خود مي كند. يعنيفرد چقدر براي خود ارزش و احترام قايل است و چقدر خويش را قبول دارد. در واقع عزتنفس به ارزش نفس برمي گردد، يعني احترام گذاشتن به خود به عزت نفس بالا تعبير ميشود و برعكس محترم نشمردن خود كه با احساس بي ارزشي و بي كفايتي همراه است به عزتنفس پايين تعبير مي شود. كسي كه عزت نفس بالا دارد، خودش را كاملا قبول دارد. البته اين سخن بدان معني نيست كه فرد ضعف و عيب خود را انكار مي كند بلكه منظوراين است كه اين فرد ضمن اينكه تلاش مي كند عيوب و نواقص خود را رفع كند، خود راقبول دارد و خود را موجودي مهم و ارزشمند تلقي مي كند. مي توان گفت: عزت نفس تركيبياز احساسات زير است: ▪احساس اهميت: در دنيا ارزش دارم ومهم هستم. ▪ احساس لياقت: من از عهده انجام اين كار برميآيم. ▪احساس تعلق و وابستگي به ديگران: ضمن اينكهاستقلال دارم، من مي توانم با فرد مورد علاقه امدر پاره اي از مسائل اختلاف عقيدهداشته باشم. بدون اينكه اين اختلاف نظرها به احساس تعلق ما به يكديگر خدشه اي واردكند. ▪داشتن يك نگرش واقع بينانه نسبت به خود و جهانپيرامون: يعني من نقاط ضعف و قوت خود را مي دانم ولي با تمام وجود احساسخوبي نسبت به خودم و جهان دارم. ▪ وجود هماهنگي بين اعتقادات واعمال: من معيارهاي ارزشي و اخلاقي خاصي دارم كه طبق آنها رفتار مي كنم وديگران را نيز براساس اين معيارها ارزيابي مي كنم. بنابراين همان طور كه مطرحشد افرادي كه داراي عزت نفس بالايي هستند خود را افرادي مهم، لايق، مستقل و واقعبين مي دانند و با توجه به اين ويژگيها معمولا افراد موفقي هستند.
اعتماد به نفس يعني چه؟
اعتماد به نفس به معني احساس يا درجهاطميناني است كه فرد به توانايي خود در انجام موفقيت آميز كارها دارد. هر يك ازما به خوبي مي دانيم كه چه چيزهايي ما را شاد و سرزنده نگه مي دارد و برق شادي رادر چشمانمان روشن مي كند و برعكس چه چيزهايي موجب رخوت و سستي در ما مي شود. اينگونه شناخت از خود فقط در سايه اعتماد به نفس به دست مي آيد. وقتي ما به خوداعتماد مي كنيم و به نداي دروني خود گوش مي دهيم، آن زمان است كه در مسيري كه لايقآن هستيم، قدم مي گذاريم و به اهداف خود نزديك مي شويم. بعضي از روانشناسان معتقدهستند، بخشي از اعتماد به نفس ذاتي است و بخش كمي از آن اكتسابي است. مثلاً شما يككودك را درنظر بگيريد وقتي تازه شروع به راه رفتن مي كند به طرف هر چيزي مي رود ودست دراز مي كند. يعني به كارهايي كه انجام مي دهد مطمئن است و كم كم اين والدينهستند كه او را از خيلي از كارها منع مي كنند. مثلاً از آتش مي ترسانند و كودك يادمي گيرد از آتش دوري كند. البته اين ترس اگر همين طور ادامه يابد بعد از گذشتسالها، اعتماد به نفس در فرد ضعيف و ضعيف تر مي شود، زيرا اعتماد به نفس و ترس دونقطه مقابل هم هستند، ورود يكي موجب خروج ديگري مي شود. اگر شما بترسيد نمي توانيدبه انتخاب خود اعتماد كنيد، برعكس اگر به خودتان اعتماد كنيد در اين صورت هرگز درانتخاب خود مردد و دو دل نمي شويد و با اعتماد كامل عمل مي كنيد و مسلماً موفق ميشويد. اعتماد به نفس با ارزش و اعتبار شما رابطه مستقيم دارد. اولين قدم برايساختن زندگي بهتر و شادي اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس باعث مي شود اطمينانو آرامش شما افزايش يابد. اگر به خود اطمينان داشته باشيد به خود احترام مي گذاريد. اگر به خود احترام بگذاريد مي توانيد به ديگران احترام بگذاريد و روابط خود باديگران را ارتقاء دهيد و در نتيجه دستاوردها و شادي روحي خود را افزايش دهيد.اعتمادبه نفس پايين باعث افسردگي، احساس بدبختي، ناامني، اطمينان پايين مي شود كه ممكناست سبب شود خواسته هاي ديگران را بر خواسته هاي خود مقدم بدانيد. سرزنش هاي درونيمدام شما را آزار مي دهند، باعث زمين خوردن شما در هر رقابتي مي شود و آنها را برايشما غيرممكن نشان مي دهد.
اعتماد به نفس اساس موفقيت ها و پيروزي هاي بزرگ
▪ شما مي توانيداز عهده هر كاري برآييد به شرط آن كه شديداً خواستار آن باشيد.
▪ مردم عادياميد و آرزو دارند؛ افراد متكي به نفس، هدف و برنامه. ▪ عدم توانايي يا نداشتنشرايط مناسب نيست كه مانع پيشرفت شماست؛ مانع واقعي نداشتن اعتماد به نفس است. ▪شما هيچ محدوديتي در توانايي انجام كار نداريد جز محدوديت هايي كه خودتان درذهنتان ايجاد مي كنيد. ▪اعتماد به نفس يك عادت است. براي پرورش آن بايد طوريعمل كنيد كه گويي اعتماد به نفسي را كه خواستار آن هستيد داريد. ▪رؤياهاي بزرگداشته باشيد. فقط رؤياهاي بزرگ مي توانند روحيه و ذهن شما را فعال نگه دارند. ▪ كليد اعتماد به نفس اين است كه ابتدا تصميم بگيريد چه مي خواهيد و سپس براي رسيدنبه خواسته خود طوري عمل كنيد كه گويي امكان شكست وجود ندارد. ▪در درون جسارت،نبوغ و قدرت سحرآميزي نهفته است. ▪واقع نگر باشيد و آينده ايده آل خود را باتمام جزئيات آن مجسم كنيد. ▪آينده متعلق به كساني است كه خواستار آن هستند. ازهمين امروز تصميم بگيريد هرچه را در زندگي آرزو داريد طلب كنيد. ▪شما هميشه دراين كه چه كاري را بيشتر، چه كاري را كمتر و چه كاري را اصلاً انجام ندهيد آزادهستيد. ▪انسان هايي كه اعتماد به نفس دارند خودشان را با ديگران مقايسه نميكنند، فقط خودشان را با بهترين كسي كه مي توانند باشند مقايسه مي كنند. ▪ در هربخشي از زندگي به عالي بودن فكر كنيد و هرگز براي دستيابي به آن از هيچ تلاشيكوتاهي نكنيد.
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین